۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

کوچک‏ترین مدرسه‏ی ایران و باقی قضایا

همین چند دقیقه پیش نجف‏زاده یک بار دیگه بعد از دو-سه سال رفته بود سراغ کوچیکترین مدرسه‏ی ایران. سوژه به قدر کافی دراماتیک هست. اما خوب نجف‏زاده با ادبیات و تدوین خاص خودش مخاطب رو مجاب می‏کنه که با دقت بیشتری گزارش رو دنبال کنه. جوری که یک لحظه دلم خواست جای اون سرباز معلم متعهد بودم. می دونی؟ به نظر من کوچیک‏ترین مدرسه ایران بودن تنها بخشی از ماجراست. فکر می‏کنم اگر تلاش‏های معلم و البته بچه‏ها نبود شاید الان کسی رغبت نمی‏کرد صرفاً از یک مدرسه‏ی کوچیک و دور افتاده حرف بزنه.

بگذریم. اومده بودم بگم قراره با «خرمگس» به زندگی نزدیک‏تر بشم. شاید یک روز دلم خواست و چیزی راجع به این کتاب نوشتم.

هیچ نظری موجود نیست: