۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

خروس چاق مشدی

مثل همیشه رمضون که اومد شعبون هم پیداش شد. چشمای شعبون جایی رو نمی‏دید و اهل ده «شعبون کوره» صداش می‏کردن. اون سال تو برو بیا‏ و مهمونی‏های افطار به شعبون کوره خبر داده بودن که مشدی یک خروس چاق و چله داره. خروسی که کسی لنگه‏اش رو نداره. و کلی ازخروس مشدی تعریف کرده بودن.

یک روز وقتی شعبون کوره با مشدی رو به رو شده بود، طاقت نیاورده بود و از حال و احوال خروس مشدی پرسیده بود. پرسیده بود واقعاً همین قدر چاقه که بقیه می‏گن؟ مشدی هم گفته بود: بقیه راست می‏گن. خروس من چاقه. اما خیالت تخت؛ اون رو با ده‏تا شعبون کوره مثل تو عوض نمی‏کنم.

هیچ نظری موجود نیست: