۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

ترس تکرار


از تکرار می‏ترسم. و این نه یک ژست روشنفکرانه است و نه یک حرف سرسری. سنگی است که بار‏ها سرم به آن خورده. نگاه کنی جایش را می‏بینی. راستش را بخواهی وقتی می‏خواهم تکرار نشوم به از نو زاده شدن فکر می‏کنم. به نظرت این‏که از نو زاده بشوم خودش تکرار نیست؟!

هیچ نظری موجود نیست: